سیلی بر صورت سرباز ، ضرورت بازنگری در بکارگیری سربازان

31 مرداد, 1401

سرهنگ بازنشسته محمدرضا اکبر حلوایی ؛
معاون سابق مشمولان و امور معافیتهای سازمان وظیفه عمومی

حمله به مامورین پلیس یا سیلی زدن به آنان اتفاقی جدیدی نیست که در کشور ما می افتد،
در سالهای گذشته هم بودند اشخاصی که در مسند قاضی ، فرماندار ، مدیر کل یا حتی اشخاصی که فاقد مسئولیت بودند ولی چون وظیفه شناسی مامور را دور از شان خود دانسته و حقی فراتر از سایر هموطنان برای خود قائل بودند مامورین را مورد نوازش قرار می دادند ولی در این بین شاید توهین و حمله به سربازان بیشترین فراوانی را داشته باشد .
آخرین مورد قبل از سیلی زدن یک نماینده مجلس به صورت سرباز ، سیلی خوردن سرباز مستقر در ورودی دادگستری بابل از سوی دادیار بود که چون خانواده سرباز به تجربه دریافته بودند که با وجود شعارهای حمایتی مراجع مختلف ، قطعا مورد حمایت قرار نمی گیرند و ممکن است بر روی موضوع ، معامله ای صورت گیرد ، با اعلام رضایت ، به زعم خود از تبعات بعدی آن جلوگیری کردند.
گذشته از اینکه در هر حال توهین به مامور پلیس و خصوصا سربازان ،در هیچ حالتی قابل توجیه نیست و شخصا معتقدم با این قبیل اشخاص فارغ از مسئولیت آنان ، باید بشدت برخورد شود تا هیچ کسی جرات تکرار آن را نداشته باشد ولی بر مسئولین نیروی انتظامی و بخصوص ستاد کل نیروهای مسلح است که با بررسی علل و محلهای وقوع حوادث ، فکر اساسی برای پیشگیری از موضوع داشته باشند.
علت وقوع اینگونه حوادث را باید در موارد زیر جستجو کرد :

1 - خودخواهی و خود برتر بینی اشخاص دارای قدرت و نفوذ:
متاسفانه قرار گرفتن اشخاص ناتوان و ضعیف النفس در مشاغل مهم و بعضا حساس ،این توهم را در آنان ایجاد کرده که تافته جدا بافته ای از جامعه هستند و چون احتمالا در دوران قحط الرجال یا بواسطه ارتباطات ، در شغلی قرار گرفته اند که میدانند شانیت و توانایی های لازمه آن را ندارند احساس می کندد با برخورد خشن با کسانی که قانونا مانع برخی اقدامات فراقانونی آنان می شوند، می توانند نقص وجودی خود را جبران کنند و لذا به خود اجازه می دهند تا با مامورانی که مرعوب عناوین آنان نمی شوند ، برخورد کرده و با عقده گشایی دوران کودکی و نوجوانی ، بر صورت سرباز سیلی بزنند .

2 - بکارگیری غیر اصولی سربازان خصوصا در مشاغل دون شان آنان:
بکارگیری سربازان در مشاغلی که هیچ نسبتی با مقوله امنیت ندارد مانند کنترل مسیر تردد اتوبوس های تندرو ، کنترل ورود و خروج مردم به مراکز قضایی و برخی ادارات دولتی ، ارائه خدمات به فرماندهان و مدیران نیروهای مسلح به عنوان نظافتچی و آبدارچی ، استفاده از سربازان در امر نظافت پادگانها و مراکز نظامی ، استفاده از سربازان در مشاغل سخت مانند شستشوی ظروف ، پاک کردن پیاز و سیب زمینی ، خدمات آشپزخانه و مشابه آن که هیچ سنخیتی با بکارگیری سرباز در امنیت کشور ندارد و عملا اتلاف سرمایه های انسانی محسوب می شوداز جمله موارد غیر اصولی سربازان است.
قرار دادن سربازان در مسیر اتوبوس های تندرو برای جلوگیری تردد خودروهای متفرقه بدون هیچگونه ابزار بازدارندگی ، و در معرض آسیب قرار گرفتن آنان به دلیل بی مبالاتی بعضی رانندگان و موتورسواران ،عملا حضور آنان را ناکارآمد و بی خاصیت می نمایاند .
چنانچه هیچ وسیله نقلیه ای بجز اتوبوس و خودروهای امدادی نباید از مسیرهای ویژه تردد کنند وظیفه شهرداری است که با نصب دوربین یا استخدام نیرو- مانند آنکه برای کنترل بلیط در ایستگاهها مستقر کرده است - تردد در خطوط ویژه را کنترل نموده و با ارتباط اصولی با پلیس راهنمایی و رانندگی ، اقدام لازم برای جریمه متخلفین ، را بدون برخورد فیزیکی فراهم کند .
اگر قوه قضائیه برای کنترل تردد مردم و شاکیان به مراکز خود ، نیازمند نگهبان است باید با استخدام اشخاص مورد نیاز و پرداخت حقوق آنان ، نیاز خود را تامین کند تا اگر شاکی یا متهم به دلیل شرایط روانی ، اقدام به توهین به وی کرد ، هم سبب بی اعتباری نیروهای مسلح نشود و هم قوه قضائیه در حمایت از پرسنل خود ، با قوه قهریه ورود نماید و چنانچه توهین کننده احیانا دادیار ، قاضی یا دارنده سایر مشاغل قضایی باشد ، موضوع از طریق مقررات داخلی سازمان حل شود .
در خصوص نظافت مراکز نظامی نیز، نیروهای مسلح می توانند در توافق با شهرداری و رعایت ملاحظات حفاظتی ، طی قراردادی نظافت عمومی پادگانها را به آنها بسپارند و همچنین خدمات آشپزخانه ،از طریق واگذاری به بخش خصوصی قابل انجام است که علاوه بر رعایت شان سربازان ، قاعدتا بر کیفیت غذای طبخ شده نیز خواهد افزود.
شان سرباز آن نیست که در مشاغلی بکار گماشته شود که با روحیات و خصوصیات وی که لازمه سن جوانی است در تضاد باشد، قاعدتا بکارگیری سربازان در امر خدمات و نظافت محل کار مدیران نیروهای مسلح ، نه با روحیات آنان سازگار است و نه آنان را در مسیر جامعه پذیری و مرد شدن قرار می دهد ، بلکه اصولا این ایام را به عنوان بیگاری و شکست شخصیت خود محسوب کرده و ممکن است تاثیری معکوس درزندگی خانوادگی یا اشتغال آینده آنان داشته باشد
به نظر می رسد چنانچه نقاط تماس غیر ضروری سربازان با مردم مورد بازنگری قرار گرفته و با حذف آن مشاغل از حوزه بکارگیری سربازان ، جوانان رغبت بهتری در اعزام به خدمت پیدا کنند

3- نامتناسب بودن آموزش سربازان با بکارگیری آنان :
نامتناسب بودن آموزش سربازان با بکارگیری آنان همواره از موضوعاتی بوده که در یادداشت ها و مصاحبه های مختلف بر آن تاکید داشته ام لیکن اتفاق اخیر و اتفاقاتی مانند آن ، ضرورت پرداختن به موضوع آموزش و بروزرسانی آن متناسب با نیازهای روز سربازی را بیشتر می نمایاند .
ضرورت آموزش اصولی سربازان با توجه به نوع و محل خدمت آنان و ملزومات دانایی و مهارتهای مورد نیاز مانند روانشناسی ، مدیریت تنش ، کنترل رفتار ، کنترل گفتار و استفاده از کلمات احترام آمیز و … زمینه بروز چنین برخوردهایی را به حداقل خواهد رساند .

علاوه بر مطالب ذکر شده، برخورد خشنی که گاه در نیروهای مسلح از سوی فرماندهان با سربازان صورت می گیرد و یا تنبیهات دستجمعی که خصوصا در مراکز آموزش نسبت به آنان اعمال می شود نیز از جمله مواردی است که معمولا در سطح جامعه مطرح نمی شود و نیروهای مسلح نیز آماری از این وقایع ارائه نمی دهند ولی تکذیب هر از چند گاهی که از سوی متولیان سربازی مانند ستاد کل یا سازمان وظیفه عمومی صورت می گیرد ، نشان از کثرت وجود چنین اتفاقاتی دارد که سعی می شود مخفی نگه داشته شود و باید اقدامات جدی در جهت تکرار و جلوگیری از وقوع آن صورت گیرد .

جستجو

آخرین نظرات